مادر

از مادر که حرف میزنم واژه ها جمع نمی شوند خجا لت میکشند…واژه ها کم می آورند.
سر خم میکنند…از مادر که حرف میزنم اگر بهترین سخن وران هم جمع شوند نمی توانند مفهوم واژه مادر رابرسانند…
از مادر که حرف میزنم واژه ها کنار هم طاقت نمی آورند…
عرق شرم می ریزند برای این وجود بی همتا برای این بی مثال مادر…
هیچ کس حملت نکرد حتی تا سر کوچه اما مادر ۹ماه حملت کرد بی منت…
به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد. . .
نظرات شما عزیزان:
[ شنبه 29 آذر 1393
] [ 21:15 ] [ عباسعلی مدبر ][ نظر بدهید ]